شور شیدائی -اشعار Farzaneh Sheida

اشعار فرزانه شیدا - fsheida-f.sh

شور شیدائی -اشعار Farzaneh Sheida

اشعار فرزانه شیدا - fsheida-f.sh

در کوچه های شهر:

 
در کوچه  های شهر:
 
در کوچه های شهر...نشانی زتو نبود
آنگاه که چراغهای آبی درمیان شاخه ها
سوسو میزد
 
 ودریا  در  زلالی آب ... با موج خویش
بر خاک  تشنه  ساحل شنی .... فخر میفروخت
 وآ سمان ...آبی ترین سرود خویش را
 به پرنده می بخشید....
.....
 در کوچه های شهر ...نشانی، زتو نبود...!!
 
آنگاه که دستهای عاطفه
در هم گره میخورد
بیقراری به خانه دل سلام میکرد...
 قلب فشرده تر از پیش
دیدگان جستجوگر خویش...به کوچه می بخشید
 ... 
نشانی ز تو نبود!!!
و...آه...
 
آدرس ؛؛ بودن ؛؛ من  اما....گم میشد
درگذری که گذرگاه تو بود 
اما بی نشان ازتو !!!
 ...
اینک ... روزهای بی تو بودنم را
 آبی دریایم را...آسمانم را... موجم را
وآن ساحل شنی
 با گوش ماهی های سفید و رکه های قهوه ای
برایت باز نهادم !!!
 
گذر کن از کوچه هائی که در گذر من
نشانی ازتو...  هیچ در آن نبود!!!
....و از آنِ ِ تو باد... تمامی آن..
دریائی که ساحلش را وعده کرده بودی
 
آسمانی که... آبی عشقش را بمن بخشیدی
خیابانی وکوچه ای... که بامن  به رویا
 قدم زدی!!!
.....
 
در بودن من ...اما...نشانی از تو نبود!!!
آه ای رویای نوشته شده بر صفحه ی نور
ای واژه ها ی محبت الفبای عشقی نامرداد
رویاهایت را بتو باز پس میدهم
عشق ترا نیز !!!
 
زین پس اما.... نشانی ازمن نخواهد بود
نه بر صفحه نورانی عشق
که شبانه ها... خیره بر کلام تو بود
نه درکوچه های گذر
نه در چشم به آسمان.... نه در ساحل شنی
 نه درنگاه به امواجی که درونم را
در هجر  تو می شکست
نه در کاوش جستجو گر دل
که ترا می جست ...
در کوچه های همیشگی تو!!!
 
زین پس اما... نشانی از من نخواهد بود
نشانی ازمن  نخواهد بود!
 
همانگونه که میخواهی...
بی هیج... خدا حافظی...یا... بدرود تا همیشه!!!
 
فـرزانه شـــیدا
چهارشنبه 28 فروردین1387 
 
Farzaneh Sheida
 
 
آخرین سفر: غروب زیبائی از دریای بابلسر
 
نظرات 3 + ارسال نظر
امید سرخ پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:01 ق.ظ

یک همیشه یک است . شاید در تمام عمرش نتواند بیشتر از یک عدد باشد اما بعضی اوقات می تواند خیلی باشد . یک نگاه . یک سرنوشت . یک خاطره . یک دوست

محمد پولادیان پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:37 ب.ظ http://www.judo-jam.blogfa.com

سلام
دوست گرامی این اولین باری است که به این سایت شما مراجعه می کنم . یکی را از دست دادیم ولی خب یکی دیگه جایگزین شد (شوخی) .
شعر بسیار زیبایی بود و فکر کنم این تصویر زیبا نیز از سفر اخیر باشد . به هر ترتیب شاد و فرخ و پایدار باشید .

پوریا پنج‌شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 07:27 ق.ظ

امشب را می سپارم به آن پیچک گمشده در بستر خاک
به آن معنا ‍‍‍ی سیراب شده از وژاه ی من
از آن لحضه ی گمشده در فکر عبور
از این حادثه ی تر شده از خواب قشنگ
تبریک به به شما ........اشعارع بسیار زیبایی دارید.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد