شور شیدائی -اشعار Farzaneh Sheida

اشعار فرزانه شیدا - fsheida-f.sh

شور شیدائی -اشعار Farzaneh Sheida

اشعار فرزانه شیدا - fsheida-f.sh

واژه ی رویا

  

هرگز اسیر  واژه ی رویا نبوده ام   

 

حتی به آندم که ... بالهای احساسم    

در بیکرانه های آبی قلبت    

  

 

سربه سودا میکشید   

  

 

نه آندم نیز اسیر واژه ی رویا نبوده ام !

 

که حس درون ... فریادهای خویش را   

 

بردلم ...خراشی میکرد ...   خون آلوده ...   

 

به  پژواک صدائی ...  که درونم ... را پر میکرد    

  

 وفریاد می کشید :  رویا بس  !!!!  

 

و بس  شد ...رویایم !!     

 

در روزهای بی فردائی   

  

  که به بی تو بودن ... رسید !   

 

 

     واشکهایم ...پیش تر ازمن  ...  

 

به استقبال حقیقت... دوید 

 

 

....آه...نه ! 

 

 هرگز اسیر واژه ی رویا  نبوده ام!!!   

 

 

 فرزانه شیدا 

  پنجشنبه 8 مرداد 1388  

    

 

نظرات 7 + ارسال نظر
مردی که مرده بود پنج‌شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:51 ب.ظ http://zendeh-be-goor.blogsky.com

احساس بارزترین شاخصه ی شعر شماست....خوب بود

میفروش دوشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 05:12 ب.ظ http://www.meysara.persianblog.ir

سلام . خوبی عزیز؟ خوشحالم که بازم اینجام » چه محیط خنک و دلنشینی هست اینجا ! آدم دلش می خواد بعد از خوندن دو سه تا از شعرها یه بالش ورداره و یه نیم چرت بزنه !
برقرار باشید.به امید دیدار

ذوالفقار شریعت چهارشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 05:16 ب.ظ http://www.mahaleyma.blogfa.com

سلام
ممنون که سرزدی . شعرهای زیبایی دارید . سرشار از احساسات ناب . موفق باشید

محمودی پنج‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:41 ق.ظ http://sdmostafa.blogfa.com

سلام
اشکهای انسانها هیچ وقت دروغ نمی گویند
باور کنید..
دلا شب ها نمی نالی به زاری
سر راحت به بالین می گذاری
تو صاحب درد بودی ناله سر کن
خبر از درد بیدردی نداری
بنال ای دل که رنجت شادمانی است
بمیر ای دل که مرگت زندگانی است
میاد آندم که چنگ نغمه سازت
ز دردی بر نیانگیزد نوایی
میاد آندم که عود تار و پودت
نسوزد در هوای آشنایی
دلی خواهم که از او درد خیزد
بسوزد عشق ورزد اشک ریزد
به فریادی سکوت جانگزا را
بهم زن در دل شب های و هو کن
و گر یاری فریادت نمانده است
چو مینا گریه پنهان در گلو کن
صفای خاطر دل ها ز درد است
درد همچون گور سرد است

علی رحیمی پنج‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:54 ب.ظ

ممنون که شعر من رو خوندید اینم تقدیم به شما
نیمه ی شعبان شد اس عیدا خوشا
غرق شادی مردم پر ادعا

نیمه ی شعبان شد اس لهو لعب
مجلس رقص زنان خوش نما

هر طرف من منظرم می افکنم
شیعگی را کشته اند در زیر پا

مهدی زهرا دگر خون اس دلش
در درون سینه اش درداس بسا

حرم اشکش آتشی کرد در دلش
میفشاند خون ز منظر بی صدا

یا الهی زرد شداس رویم دگر
فرط ماتم آب کردم ای خدا

اسم من را کرده اند فسق و فجور
در درون خانه ها لوط و زنا

پس چه کس در پشت من باشد خدا
راه من از مردمم باشد جدا

کیوان جمعه 16 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 05:29 ب.ظ http://www.k1enrique.blogfa.com

درود.
خواندمتان
و لذت بردم از شما و افکار زیبا و ایده سازتان

ذاکری جمعه 23 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:34 ق.ظ http://zaker87.blogfa.com

با سلام اشعارتونو خوندم زیبا بودند روح لطیفی دارید که هم در اشعار تون متجلی است و هم در نوع عکسها و رنگ آمیزی عکسها متبلور است. آرزوی موفقیت براتون دارم و سایتون بر سر بچه هاتون یک آن کم مباد. و آغوش گرم مادریتان خالی از فرزند. انشاءا....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد