شیشه دل
 
 
امروز به با غ نظر می کنم ولی

درگوشه های دلم، خار غم بسی است

 هرروز بر سر این شیشه ای دلم 

پیوسته سنگ جفا ،دست هرکسی ست

گویا بنام زندگی اندر مسیر عمر

تا هست وهست ساز خموشی بوّد روا

درگوشه ای که دلم نغمه می زند

بازهم منم به خموشی چه بیصدا
 
شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۷
 
سروده فرزانه شیدا 
Farzaneh Sheida
  
  اطلاعیه توسط آقای اصلان قزللو:
با درود. هفتمین شماره ی خانه نقد به نقد و تفسیر 
 شعرهای فرزانه ی شیدا اختصاص یافته است .
منتظر نقد و بررسی شما دوستان فرهیخته هستیم. 
خانه نقد ( اقای اصلان قزللو): 
منتظر شما عزیزان هستیم با تشکر 

 فرزانه شیدا - Farzaneh Sheida